۲۸
مهر
ازدوریت دل شد حزین ای ماه تابان
وقت سفر کردن به کوی دوستان است
تا کی چو ماه پشت ابر از ما نهانی
وقت گذر از ابر و هم از دیدگان است
از ظلم و جور ناکسان دل ناگرانیم
دل ناگران تا کی ز جور نا کسان است
گرگ و سگان این زمانه شامه تیزند
این گوسفندان را چه راهی جز شبان است
دریاب مارا دوست چون شمعی بسوزیم
از سیل خون دیدگان یمی روان است
ای صاحب عصر و زمان ای ماه تابان
وقت جدایی خسوف از آسمان است